محل تبلیغات شما

هی با اندوه شبانه ات

مرا به جنگ کاغذ ها می بری و

با نوشته ها خاطره می شوی

نوشته باشم ، نوشته نباشم

بی گمان

در جاده های دراز خیال و خاطره 

بی نشان گشته ای و

من 

اسیر بادها

به اعتبار پاییز

سرگردان روزهای بی بازگشت

نا مهربان

مگر مسافر فصلهای سرد شده ای

که در خیالاتم

به احترام نفسهای داغ تو باید

بسوزم و 

بسازم

گئتمه بیر دایان بویووا باخیم

خدایا خودت بر حال ما اگاهی.

شـوقـیـله سنین بـاشی وه مین یؤل دولانان یار

ها ,نوشته ,روزهای ,بی ,بادهابه ,مسافر ,روزهای بی ,بی بازگشتنا ,بازگشتنا مهربانمگر ,مهربانمگر مسافر ,مسافر فصلهای

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

condeskfome خاطرات روزانه ی حناوباران onasadap aprimiber نماینده مجاز پاناسونیک در ایران گردشگری و توریسم هنروگرافیک linkdimilli Kyle's blog herpotembols