محل تبلیغات شما



خبرت هست که از خویش خبر نیست مرا
گذری کن که ز غم راهگذر نیست مرا

گر سرم در سر سودات رود نیست عجب
سر سودای تو دارم غم سر نیست مرا

ز آب دیده که به صد خون دلش پروردم
هیچ حاصل به جز از خون جگر نیست مرا

بی رخت اشک همی بارم و گل می‌کارم
غیر از این کار کنون کار دگر نیست مرا

محنت زلف تو تا یافت ظفر بر دل من
بر مراد دل خود هیچ ظفر نیست مرا

بر سر زلف تو زانروی ظفر ممکن نیست
که تواناییی چون باد سحر نیست مرا

دل پروانه صفت گر چه پر و بال بسوخت
همچنان ز آتش عشق تو اثر نیست مرا

غم آن شمع که در سوز چنان بی خبرم
که گرم سر ببرند هیچ خبر نیست مرا

گئتمه بیر دایان بویووا باخیم

خدایا خودت بر حال ما اگاهی.

شـوقـیـله سنین بـاشی وه مین یؤل دولانان یار

سر ,تو ,ظفر ,غم ,کار ,دل ,خبر نیست ,سودای تو ,تو دارم ,سر نیست ,نیست مرا

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

myaproccasma Thomas's collection خـــبــرِ آفـــاق ❤♡ʝαʋαԃ-ԃαʂƚαɳρσσɾ♡❤ Kelly's game تشریفات عروسی , تشریفات مجالس , باغ تالار عروسی staruaddedab جدیدترین برنامه ها KHANDEH bazar دیبا مویز