محل تبلیغات شما


 
 امروز یازده اذر 1399 و روز تولد منه.11 اذر سال 1364 خداوند بعد از13 سال انتظار من را به پدرو مادرم و خانواده بزرگ مروتی هدیه داد .همه اعضای خانواده از امدن من خوشحال بودن و هیچ کس یرای من چنین سرنوشتی را تصور نمیکرد که بدست نامردان از میانشان پرواز کنم و با همه ارزوهایم زیر خروارها خاک بخوابم و همه زحماتم هدر رود. همه اطرافیان برای سلامتی و پیشرفت من دعا میکردن.
من زیر سایه بزرگ خاندان مروتی و با مهر و محبت پدرو مادرم و اطرافیانم  با عشق و امید بزرگ مشدم.همه برای من اینده خوبی رو پیش بینی میکردن چون من پسری سربه زیر و با معرفت و مهربانی بودم و در کارو تحصیل پشت کار داشتم همه اطرافیانم را دوست داشتم هر کاری ازم برمیامد برای راحتی و دلخوشی خانواده و عزیزانم انجام میدادم نور چشم پدرو مادرم خواهر و برادرم و عموها و عمه هایم بودم برای عمه ها و عموها من عزیزترین بودم حاضر بودن جانشان را برای من قدا کنند.بخصوص اونایی که باهم زندگی میکردیم من جای همه نداشته هایشان بودم برای من ارزوها داشتن خواهرم عشقم بود و من برای او یک اسطوره بودم برای برادرم یک تکیه گاه به تمام معنی بودم و برای پدرم یک قهرمان و برای مادرم جای همه خواهر و برادراش بودم.
بفول عمه ام من علمدار خانواده مروتی بودم من سردار عمو اردشیر و عشق و امید عمه ام بودم که جای همه نداشته هایش را پر میکردم .
نزدیک تولدم که میشد خواهرم و عمه ام به تکا پو میوفتاند تا منو  سورپرایز کنند و اکثرا بابام سورپرایز انهارا لوو میداد و همین کار بابا باعث خنده و شادی ما میشد.
اخرین تولذم شاید از همه تولدام ساده تر بو د ولی هیچوقت از یاد خانواده ام نخواهد رفت  چون عکسهای همان تولد ساده بعد از 16 روز روی ینرها رفت و پرواز منو فریاد زد و همون عکسها داغ دل خانواده ام را بیشتر کرد.
و امروز هم تولد من بود ولی کسی نمیخندید کسی تبریک نمیگفت فقط بیصدا اشک میریختن و من کنارشان بودم و تک تکشان را در اغوش میکشیدم و میگفتم گریه نکنید من کنار شما هستم 
بابای مهربانم چرا انقدر شکسته شدی چرا گریه میکنی من که کنارتم .
عمو اردشیر عزیزم نوکرتم کریه نکن من تا وقتی کنار تو بود کریه هاتو ندیدم جان پیمانت عمو گریه نکن من مثل همیشه کنارتم نگو کمرم شکسته من مثل همیشه گوش بفرمانتم عمو اشکاتو نبینم حواست به بابام باشه.
خواهر نازنینم داداشت غمتو نبینه چرا چشمات بارونیه ؟اشکاتو پاک کن من همیشه هواتو دارم من همون پیمانتم که پزش رو به همه دوستات میدادی تو هنوز خواهر دردانه منی پاک کن اشکاتو که داداش با دیدن اشکات دلش میگیره.
داداش خوبم غمگین نباش من هر جا باشم  حواسم بهت هست و کافیه بگی داداش مطمئن باش همومن لحظه کنارتم .
مادرم بیتابی نکن من باز پسر مهربان توام که از گل نازکتر بهت نگفتم 
عمه دل خسته من یادته بهت گفتم تو گریه کنی من خودمو میکشم و تو منو در اغوش گرفتی و گفتی نه گریه نمیکنم من تورو ددارم جای همه نداشته هام پس چرا اینهمه گریه میکنی؟تو که میدونی طاقت دیدن گریه تورو ندارم پیمانت کنارته پس اشکاتو پاک کن من فقط جسمم به اجبار و از میان شما رفته ولی همیشه کنارتان هستم .
اره امروز تولد منه و لی چشمها بارونیه .نمیدونم به کدامین گناه منو از عزیزانم جدا کردن و چطور میخواهند جواب این جنایتشان را چه در این دنیا و چه در اخرت بدهند؟
همه انهایی که در جدایی من از خانواده ام دست دشته اند یک یک تقاص پس خواهند داد جواب این اشکها و بی تابیهارا دیر یا زود خواهند داد.
پس عزیزانم بیتابی نکنید میدانم 5 سال است با اشک دیده برایم تولد میگیرید میدان برایتان خیلی سخت است ولی بدانید من همیشه کنارتان هستم و با دستهایم اشکهایتان را پاک میکنم
و همه شمارا دوست دارم .

گئتمه بیر دایان بویووا باخیم

خدایا خودت بر حال ما اگاهی.

شـوقـیـله سنین بـاشی وه مین یؤل دولانان یار

خانواده ,ام ,تولد ,یک ,عمه ,مادرم ,جای همه ,و با ,خانواده ام ,پدرو مادرم ,عمه ام

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

forthvaldira وبلاگ پی سی باز football24 خرید ساعت مچی مردانه Lindsay's memory roebacesje مخازن پلی اتیلن مازندران ، مخازن حجیم صنعتی با کیفیت لوازم پینگ پنگ ایران آموزش تجارت الکترونیک narnicklbacin